سفارش تبلیغ
صبا ویژن



بازگرد... - باده






درباره ی مژده
بازگرد... - باده
مژده
و امشب دست هایم را ز دامانت کشم حتما /اگر مردی بیا این گوی و این میدان تو و این من/رها خواهم شد از بندت اگر چه دوستت دارم/اگر چه سخت آزادم در این سلول بی روزن /همیشه فرد بودم من/یکی مثل خدا تنها/برایم کار دشواری نخواهد بود دل کندن / نه تو شیرینی و لیلی نه من فرهادم و مجنون/تو خسرو می گزینی من میان شعر جاماندن(بابک تمیز)
تماس با مژده


آرشیو وبلاگ
اردیبهشت 1389
مرداد 89


لینک دوستان
عکس و مطلب جالب و خنده دار
►▌ استان قدس ▌ ◄
نغمه ی عاشقی
ققنوس...
.: شهر عشق :.
اندیشه های من
رازهای موفقیت زندگی
عشق
Manna
بانوی اسمانی
بزرگترین سایت خنده بازار
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مات MAT:Mohammad Ali
دلتنگـــــــــــــــ همه شمـــــــــــــــــــا....
xXx عکسدونی xXx
بندر میوزیک
مهندسی متالورژِی
وبلاگ{{ ....نسیم لوکس.....}}آنچه که می خواهید
عشق قشنگه
ASIAN MARADONA
فقط ما
وبلاگ هواداران محسن یگانه
هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه
...DaYs Without You
مـ ـحـ ـبـ ـو بــــ مـ نـــــ ...
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
راه را با این (ستاره ها) می توان پیدا کرد
فکر نو مساوی پیشرفت
وبلاگ فارسی
لیست وبلاگ ها
قالب وبلاگ
اخبار ایران
اخبار فاوا
تفریحات اینترنتی
تالارهای گفتگو
خرید اینترنتی
طراحی وب

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
بازگرد... - باده


لوگوی دوستان






















وبلاگ فارسی

آمار بازدید
بازدید کل :20196
بازدید امروز : 0
 RSS 

به نام خدا

سال ها پیش وقتی برای اولین بار دلم تپید ..

وقتی برای بار اول نگاهی تمام وجودم را لرزاند وقتی برای بار اول حرف های تو را مثل همیشه

بی تفاوت گوش ندادم  فکر نمی کردم هرگز فکر نمی کردم که روزی برسد که مرا کنار بزنی و بری بری که رشد کنی

 بری که به آرزوهات رویاهات برسی و حتی به پشت سرت نگاه هم نکنی

 اما امید این تنها دلیل حیات هنوز هم ساقه ی خشکیده وجودم رو سر پا نگه داشته هنوز

منتظرت هستم هنوز در انتظار تو هستم

تویی که برایم به منزله ی آفتاب برای آفتابگردانی برگرد برگرد و به خاطر بیاور

 هنوز هم کوچه ی بهشت همان جا که صدای خنده امان در آن می پیچید پر است از عطر خاطره ات

هنوز وقتی دستانم نیمکت چوبی اش را لمس می کند جایی که

انگشتان گرمت را می گذاشتی می یابد هنوز وقتی نفس عمیق می کشم ریه هایم پر می شود از هوای عشق تو

 و نیک می دانم که هرگز از خاطرم نرفته ای حتی برای ثانیه ای

 که هرگز یادت از ذهنم پاک نشده است و هرگز قلبم جای خالی ات را با چیز دیگری پر نکرده است بازگرد

ای دلیل زندگیم بازگرد و زنگار غم فراقت را از آینه وجودم پاک کن

 با مژگانم حیاط خانه را رفته اتم و پاکیزه گردانده ام 

من هنوز شب ها تمام کوچه های قلبم را پر از فانوس می کنم تا وقتی که می آیی راه را گم نکنی

من هنوز هر صبح کوچه را آب و جارو می کنم و موهایم را شانه می کنم تا برای آمدنت آماده باشم

آخر تا کی ؟ تا کی می خواهی مرا در رنج و درد نبودنت باقی بگذاری

 تا کی می خواهی مرا نادیده بگیری بازگرد بازگرد که منتظرت هستم .......



نوشته ی » مژده . ساعت 5:38 عصر در روز شنبه 89 آذر 6